Adult Content Warning
This work could have adult content. If you continue, you have agreed that you are willing to see such content.
-
Tags
Summary
" من دارم می رم. دیگه نمی تونم اینجا بمونم " آخرین حرف مادارا به برادرش ایزونا بود. این رو گفت و شبانه خونه ی پدریشون رو ترک کرد. دل کندن از خانواده اش براش سخت بود. ولی نمی تونست تن به خفت هایی که ازش انتظار داشتن بده. از روزی که دینامیکش بروز کرد زندگیش به آشوب کشیده شد. آینده ای که خودش و خانواده اش براش در نظر گرفته بودن از هم پاشید. غرور و افتخارش شکست. اون یه امگا شده بود !! یه امگا نمی تونست رهبر قبیله بشه. یه امگا نمی تونست آزاد باشه. یه امگا باید سر تعظیم مقابل آلفا پایین می آورد. مادارا این زندگی رو نمی خواست.
Series
- Part 1 of Omegaverse
