6 Works by CrackButSerious in اجل معلق | A Delayed Death (Iran TV)
Listing Works
-
Tags
Summary
اجل توی عمرش از دستورات سرپیچی نکرده.
درحالی که به داوود نگاه میکرد که منتظر قبض روح بود، لرزشی که جمجمهشو می تکوند نادیده گرفت.
با تمام تواناییهاش، این یکی رو در حیطهی تواناییهای خودش نمیدید. نمیتونست. سعی کرد، خیلی سعی کرد. اما تمام تلاشش بی فایده بود.
دردی که اخطار مافوق هاش بهش وارد میکرد، نمیتونست از دردِ کُشتن داوود بدتر باشه
Series
- Part 5 of David and his Reaper🪽
-
Tags
Summary
باور کردنش سخت بود که توی هر ماموریتی که بهش محول میشد با چنین چالش های سختی رو به رو میشد. دلش میخواست مثل اجل کار درست باشه و قبض روحاش زبون زد باشن
شیپ اجل تازهکار و ژولیده، با اجل جدی ای که رنجبرو قبض روح کرد:)
-
Ineffable Parents by CrackButSerious
Fandoms: Good Omens (TV), اجل معلق | A Delayed Death (Iran TV)
17 Sep 2025
Tags
Summary
کرولی با یه پوزخند کج بدون اینکه انگشت شستشو از جیبش دربیاره دستشو تکون داد، و ازیرافیل با ذوق دو دستی بای بای کرد. داوود مودب سر تکون داد و با یه لبخند معذب گفت:از آشناییتون خوشحالم. ام…چرا… یعنی…چطور اجلو میشناسید؟»
ازیرافیل و کرولی هردو با انتظار به اجل نگاه کردن، انگار که یه فکت مهم یادش رفته بگه. اجل یه پلک طولانی زد و خسته به زمین زل زد و گفت:ایشون والدین من هستند.»
Series
- Part 4 of David and his Reaper🪽
-
Not Alone by CrackButSerious
Fandoms: اجل معلق | A Delayed Death (Iran TV), Supernatural (TV 2005)
15 Sep 2025
Tags
Summary
کستیل با یه هشدار دوستانه به دیدن برادرش اجل میاد
Series
- Part 3 of David and his Reaper🪽
- Language:
- فارسی
- Words:
- 807
- Chapters:
- 1/1
- Kudos:
- 38
- Hits:
- 65
-
Sunrise with the Reaper by CrackButSerious
Fandoms: اجل معلق | A Delayed Death (Iran TV)
12 Sep 2025
Tags
Summary
اجل جسم فیزیکی نداشت، نه اونجور که ناآگاهی مثل داوود بتونه توصیفش کنه. حتی نمیدونست این ظاهری که ازش میبینه حقیقی هست یا نه، در هرحال الان اینجا بود. وابسته شده بود به اینکه همیشه اونو کنارش حس کنه حتی اگه واقعا اون چیزی نباشه که حس بودن یه آدم دیگه کنارت میتونه بهت القا کنه. ولی اونقدر عمیق به جون داوود گره خورده بود که وقتی نبود دلش میریخت.
Series
- Part 2 of David and his Reaper🪽
-
Tags
Summary
وقتی که فهمید اجل کسیه که جون لاله رو گرفته اعتراض کرد که مگه مأمور زن ندارین؟ و اجل خیلی ریلکس برا اینکه خیالشو راحت کنه گفت ”من مرد نیستم. زن هم نیستم. هردو هستم.“ انگار چیز نرمالیه!
درسته که همیشه میدونسته جنسیت خاصِ فانی هاس و فرشتهها جنسیت ندارن…ولی تاحالا به اینکه اجل…اجلش، هم جزو اون موجودات بی جنسیته فکر نکرده بود.
درنتیجه الان هی بهش خیره میشد و میرفت تو فکر. به نحوی این همه چیزو عوض میکرد.
(و در عین حال، چیزی رو هم عوض نمیکرد، چون اون عشقی که به اجل داره هیچ وقت عوض نمیشه.)
Series
- Part 1 of David and his Reaper🪽